ناز چت.نازچت.چت ناز.چت روم فارسی زبانان.ناز.چت
ناب اس ام اس|عکس|مطالب باحال و زیبا
ناب اس ام اس | Fire SmS | اس ام اس و عکس

گرچه از هر دو جهان هیچ نشد حاصل ما / غم نباشد، چو بود مهر تو اندر دل ما

یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم
ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلاً
همه رو میپیچوندمو پا شدی رو دستم
خدایی تو وجود تو احساسی بود اصلاً

آخـــه مـــن معــــتقدم “عــــشق یعـــنی حــسین”
“دیـــالوگ مـــن و وجدانـــم”
مـــــن:یـــنی مــیشه امـــسال عیــد… بــرم کربـــلا..؟؟!!!
وجـــدانم:امـــید وارم بـــری…
مـــن:مـــیشه ینـــی یــه روزه پـــنجشنـــبه تـــو حــرمه امـــام حســـین بـــاشم؟؟؟
وجـــدانم:چـــرا پنـــجشنبه؟؟؟
مـــن:آخه میـــگن پــنجشنبه هـــا…
امـــام زمـــانم تــــو حـــرم واســـه حــســـین گـــریه میـــکنه…
مـــیخوام بـــه هر دو قـــول بــدم دیـــگه گـــناهای گـــذشتمو انـــجام ندم…
رفــــیقمم واســـه تـــوبه رفـــت کربـــلا…
میـــگفت همیـــنکه چــشمم افـــتاد بــه حـــرم…بدنـــم شـــل شـــد افـــتادم زمـــین و گـــریه کردم…
خدایـــا یـــنی مـــیشه مـــنم برم؟؟؟
بـــرمـــو تـــوبه کنم..؟؟!!!
بـــرمـــو شکســـت عشـــقیمو فـــراموش کــنم..؟؟!!!
آخـــه مـــداحمون گفــــت:
“مجـــنون چـــو دو چـــشمش بــه حســـین و حـــرم افـــتاد…
گــــفت: لــیلی به درک…حـــسین بن علـــی را عـــشق است…”

“دیـــالوگ مـــن و وجـــدانم”
وجـــدانم:راســـتی حبـــیب چــرا در مـــورده شـکست عشــقیه سنــگینت
پـــست نمــیذاری؟؟؟
مـــن:مـــیخوام فــراموشش کنم!!! ولـــی ازت یـــه ســوالی دارم…
وجـــدانم:بـــپرس…؟؟!!!
مـــن:بـــه نظـــرت چـــرا عـــشقم از وقـــتی کـــه بــاهم تــموم کردیم
هــر جـــا مـــنو میـــبینه بـــهم پـــوزخند مـــیزنه…؟؟؟
درسـته کـــه اون همــه چـــیزش از مـــن سر تره…
درســـته…
ولـــی بــه قـــرآن حـــق نـــداره مـــنو تحـــقیر کــنه…
بــه قــرآن مــا بــدبخت بـــیچاره هــآ هم…خـــدایی داریـــم…
دوس نداشـــتم بـــگم ولی…
“لـــعنت بـــه تــمامــه خـــاطراتـــه خـــوبی کـــه…
از آدمــه بـــدی هـــمچون تـــو دارم”

مشغول دل باش نه دل مشغول،فرهاد که باشی همه چیزشیرین است.

تبم دادی،نمیپرسی که: ای بیمار من چونی؟
دلت چونست در عشق و تو با تیمار من چونی؟
به روز روشن از هجر تو من بس تیره حالم، تو
شب تیره ز دست نالهای زار من چونی؟
بکار دیگران نیکو میان بستی، شنیدم من
ببینم تا: چو کار افتد مرا در کار من چونی؟
ز مهمان خیالت هر شبی صد عذر میخواهم
که: با تقصیرهای دیدهٔ بیدار من چونی؟
بیازردی که من گفتم: بده زان لب یکی بوسه
من این بسیار خواهم گفت، با آزار من چونی
“”اوحدی مراغه ای”"

به سلامتی
اونی که واسه رفتنش گریه کردی …
اون رفت واسه رفیقاش تعریف کرد باهم خندیدن …

هزار کلمه در جای خالییت ریختم اما پر نشد… ب گمانم از جنس بی نهایتی…

ساده برای خودم …
صُبح ها جلوی ِ آینه به خود َم سلام و بُغض بخیر می گویم …

تو انجا…من اینجا…مشکل از ما نیست نیمکت های دنیا را بد چیده اند…

دلم میخواهد تمام باورم را برایت بفرستم تا باورکنی بی تو بودن کار من نیست…

گاهی حتی جرات نمیکنم پشت سرم رو نگاه کنم که ببینم جام خالیه یا نه…!

هیچگاه ادعای خاص بودن نکرم، اما خاصیت خاص بودن عشق تو مرا خاص کرد، جدا ز دیگران و ممتاز و یگانه ی تو، تو نیز خاص بمان، چون خاصیت توست، چون تو سلیقه منی 3>خاص تورا دیدم، خاص نامت را بر لبانم جاری کردم، وای ! چه حالت خاصی گرفت لبو زبانم به هنگام زمزمه نام خاص تو، خاص خواستمتو با خاصیت خاصی خواستنمو اجابت کردی 3> خاصترینم خاص دوست دارم3>

عشق را عاشق میداند که چیست
عاشق را عشق داند که کیست

باتو حکایتی دیگر بود…
ونگاهی ک دنیا حسرتش را میخورد…
وجایی ک درقلب تو دارم،جایگاهی دست نیافتنی است برای همه!

“وقتی دلت شکست”
اطرافیانتو از دست میدی و افسرده میشی و از دست میری و
دور خودت همش دیوار میکشی،
افسوس می خوری…
سیگار میکشی…

در کنار کلبه ات من آشیانه مبکنم
فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم
کسی سوال میکند برای چه تو زنده ای
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم

دوست داشتنت هوس نیست که باشد و نباشد
نفس است
تا باشم …تا باشی

آنقدر میل تو دارد دل من که اگر نامه رسان گرگ بیابان باشد قدم میبوسم

یک چشم من از فراغ دلبر بگریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال شد من او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقبت دل نگران
ماگذشتیم و گذشت آنچه تو برما کردی
تو بمان بادگران وای به حال دگران

آهـــــــــــــــــــــــــــــای غریبه
صدایی بود که سالها بعد شنیدم
چه صدای گرم و آشنایی بود
فریاد میزد ببخش مرا دیر رسیدم تو سهم آغوش من بودی نه آغوش خاک

یـعـنـی مـیـشـه؟
روزی بـرسـه کـه بـیـای..
مـنـو مـحـکـم بـغـل کـنـی.. تـا خـواسـتـم گـِلـایـه کـنـم؛ لـبـامـو بـا بـوسـه بـدوزی..
تـو نـزدیـکتـریـن فـاصـلـه ی مـمـکـن بـگـی:
<< هـــــِـیــســــــــــــ… هـمـه ی غـصـه هـامـون تـمـوم شـد..
دیـگـه هـیـچـوقـت تـنـهـات نـمـی ذارم>>
عـشـق بـازی هـای خـیـالـی…

آخـــه..دلم میخواست وقتی پیر شدم..
دخترم یا پسرم ازم پرسید: عـشـقـت کـی بـوده؟؟؟
بـتـونـم بـا دسـت بـه اتـاق اشـاره کـنـم و بـگـم: ” اونـجـا نـشـسـتـه…”
دلـتـنـگـی مـجـوز اکـران خـاطـره هـایـمـان را صـادر مـی کـنـد .. هر شب…

شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم
خودمانی میگویم، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی !!

حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار …

دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .

بزرگترین متهم تلریخ کسی که ندونه قلبش واسه کی میزنه

دلتنگی آخردوست داشتنه.به اندازی تمام دلتنگی های دنیا دوست دارم

بودن اینجا که منم مرگ بی چون و چراست
همه چی از بد و خوب قصه رنگ و ریاست
میام اونجا که برام خانه خاطره هاست
تو فقط به من بگو پل نشکسته کجاست

یکبار هم وقتی منتظرت نیستم سراغم بیا..
بگذار خیالم غافلگیر شود..!

بیخیال حرفهای مردم..
بیا منو ببوس…
آنها پشت سر خدا هم حرف میزنند..
وای به حال من و تو..!!

دوست من بدان که:تنهایی سهم ماست از این زندگی . وعاشقی جرم ما.مامحکوم شده ایم که دوست بداریم اماهرگز دوست داشته نشویم. دل ببندیم عشق بورزیم دیوانه واردوست بداریم.و.در انتها درآتش درد و غم جدائی بسوزیم و دم نزنیم

تنهایی را باکسی قسمت نخواهم کرد ؛یک بار قسمت کردم چندین برابر شد…

برای زندگی
نه سقف می خواهم
نه زمین!
نقشه ی جغرافیایی دستهایت
کافیست..

خوش بحال سنگ … !
میدونن دل نداره,بازیش نمیدن…
.
.
.
کاش دل من نیز سنگ بود … !!!
فرستنده : M.Z

عزیزم! این روزها همه چیز
بوی تورا می دهد
حتی هوا…
اه خیلی بی شعوری پاشو برو توالت بی تربیت

مداد به دست میگیرم
صفحه ی سفید کاغذ
می خواهم از تو نقشی بکشم !
چشم ؛ چشم دو ابرو …
تا همین جا کافی ست !
می نشینم سیر
نگاهـت میکنم !

“نامه میخوای یا مسافر”…اولین جمله ای که با دیدن یک موژه کنده شده روی صورت طرف مقابل میدیدیم و میگفتیم. چه زندگی های ساده و عاشقانه ای داشتیم …به افتخار نسل تماما سوخته …

تمامِ دلخوشُ دنیایِ منَ بهُ اینَ استِ کهِ ندانیِ و دوستتُ بدارم و قتی میفهمیَ و میرانی امَ چیزی درونَ دلمَ فروَ میریزدَ…
چیزیَ شبیه”غرور”ََََََََ

آرامش این روزهایم مدیون همین انتظاری هستم که از دیگران ندارم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط Alireza Fire Boy

چت|چت روم|سایت چت|چت روم ایرانی|چت روم فارسی|چت روم فارسی زبانان|تک گپ|ناز چت|گفت و گو|چت روم شمالی ها|چت روم اهواز|چت روم تهران|چت روم رامهرمز|چت روم مشهد|چت روم تهران|چت روم اصفهان|چت روم جدید|چت روم|چت به چت|چت روم